سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ مذهبی

امپراتور کل مهربانی

    نظر

شحنه های شهر دلم خبر از آسمان خفته شب می دهند . آنها خبر از خزان طولانی زندگی می دهند . از کوچ دسته دسته های کبوترانی که از سوز و سرما  میروند . از لانه لانه های محنتی که در گوشه گوشه های کلبه ها نشسته اند. از گنبدهای ماتمی که بر پشت بام مساجد نشسته است. از دل های طوفان زده ای که چون گرداب به خود می پیچند . از لانه های گنجشک ها که در زیر تندر رعد و برق ها فرو می ریزند . از دشت هایی که گل های خود را به خارها هدیه می کنند.

سال هاست که آدم ها با اشک های سیلی خورده در چشم با آه سرد خوابیده در گلو ، فانوس  به دست بیابان های زندگی را له می کنند.

سال هاست که ردپای تو روی شنزارهای دل ها دیده می شود.

سال هاست که شعله های حادثه بستر داغ آدم ها شده است و خزان ، .... بهترین فصل زمان .

سال هاست که هوای روح ما بارانی است و آسمان شهرمان همیشه طوفانی.

سال های سال است که دشت های ما ، بی شبان و رمه اند.

ولی ، ...

شحنه های شهر دل ما خبر از خورشیدی می دهند که از کهکشانها به میهمانی ما می آید.

او سفیر تمام پرتوهای آسمانی است.

او امپراطور کل مهربانی است.

 « باز آی که سایه دیدار انتظارت سوزاننده تر از تابش خورشید محشر است. »

اللهم عجل لولیک الفرج