سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ مذهبی

خلاصه ای از زندگینامه و معجزات حضرت موسی(ع)

انداختن عصا و تبدیل شدن آن به اژدها، خنثی نمودن سحر ساحران دربار فرعون، روشن شدن و درخشندگى در بین انگشتان آن حضرت (ع) موقع بیرون آوردن دست از گریبان از معجزات حضرت موسی (ع) می باشد.

حضرت موسی,زندگینامه حضرت موسی,معجزات حضرت موسی

زندگی نامه حضرت موسی (ع)

حضرت موسی (ع) از پیامبران اولوالعزم و ملقب به کلیم الله است. وی پیامبر و رهبر قوم یهود بود که آنها را از مصر و از اسارت مصریان بیرون آورد. خداوند توسط وی دین یهود را در کوه طور سینا به بنی اسرائیل ارزانی داشت. اسم پدرش بر مبنای تورات عمرام است که در عربی بصورت عمران در آمده است. اسم مادر موسی را هم یوکابد یا یوکبد نوشته اند.
زمان بعثت حضرت موسی (ع) در قرنهای 13 تا 15 قبل از میلاد مسیح بوده است. نام حضرت موسی (ع) 136 بار در قرآن مجید ذکر شده و در بیست سوره از او سخن گفته شده است.


قسمتی از زندگی موسی با استناد به آیات قرآن نقل میشود :
فرعون مصر خوابی دیده بود که طفلی در بنی اسرائیل به جهان خواهد آمد که حکومت وی را نابود خواهد ساخت. بدین ترتیب فرمان داده بود تمامی ی فرزندان پسر بنی اسرائیل را موقع تولد بکشند.


مادر موسی او را از بیم کشته شدن بر اساس الهام الهی در صندوقی گذاشت و در رود نیل انداخت. آسیه همسر فرعون او را مشاهده کرد و از آب گرفت. موسی به دستور الهی هیچ پستانی به دهان نمی گرفت تا این که مریم خواهر موسی، مادرش را بعنوان دایه به خاندان فرعون معرفی کرد. بدین ترتیب موسی در خاندان فرعون ولی در دامن مادر خودشپرورش یافت. موسی در نوجوانی، در سانحه ای، موقع دفاع از مردی از بنی اسرائیل یک قبطی را به ضرب مشت کشت. بعد از مصر به مدین گریخت، در آن جا به منزل شعیب راه یافت و با دختر حضرت شعیب (ع) ازدواج کرد.

شعیب مهر دخترش را ده سال خدمت موسی در منزل آنان قرار داد. موسی بعد از پایان دوره خدمتگزاری اش، با همسرش، صفورا، عازم مصر شد. در وادی ایمن طور، در شبی سرد که راه گم کرده بود، با دیدن نور تجلّی الهی، هدایت یافت و به رسالت مبعوث شد. وی مأموریت یافت به مصر برود و فرعون را به توحید و پرستش کردن دعوت کند. وی از خداوند تقاضا کرد که برادر کاردان و سخنورش، هارون (ع) ، را هم به دستیاری وی در انجام رسالت بگمارد، و خداوند پذیرفت. موسی در برابر فرعون آیات و معجزه های زیادی آشکار کرد که در زیر به آنها اشاره خواهد شد.


معجزات نه گانه حضرت موسی( ع)
انداختن عصا و تبدیل شدن آن به اژدها، خنثی نمودن سحر ساحران دربار فرعون، روشن شدن و درخشندگى در بین انگشتان آن حضرت( ع) موقع بیرون آوردن دست از گریبان، غرق شدن فرعونیان در رود نیل و نجات پیروان حضرت موسى( ع) از رود نیل، زدن عصا بر سنگ در بیابان و جوشیدن چشمه‏ هاى آب به اذن خداوند، ارسال طوفان، ملخ، شپش، قورباغه ‏ها، تبدیل شدن آب ها به خون، گذاشتن کوه طور بر سر یهود، رفع لکنت زبان آن حضرت( ع) ؛ سایه افکندن ابر بر سر بنی اسرائیل ؛ زنده شدن ماهی حضرت موسی و همراه وی و حرکت در دریا؛ نزول من و سلوی از طرف خداوند بر قوم بنی اسرائیل ؛ زنده کردن مقتول بنی اسرائیل؛ خشکسالی و کم شدن ثمرات.


امام علی(ع) چگونه با آقازادهها برخورد میکرد؟

پدیده آقازادگی واقعیتی تلخ است که طی آن فرصت‌طلبان خود را به مراکز قدرت نزدیک مى‌کنند تا از بیت‌المال بهره‌مند شوند.
امام علی
آقازادگی اصطلاحی است برای افرادی که با سوءاستفاده از موقعیت‌‌های نَسبی یعنی نفوذ پدر و مادر و اقوام در دستگاه‌های حکومتی برای کسب ثروت‌های هنگفت دست به رانت و اقدامات اقتصادی می‌زنند؛‌ این در حالی است که برای رسیدن به این جایگاه از زحمت نسبیِ کمتری نسبت به افراد همنوع خود بهره می‌گیرند.

مرکز اسناد انقلاب اسلامی در مقاله‌ای در تعریف آقازادگی آورده است: «از اوایل روی کار آمدن دولت سازندگی در سال 68 شاهد ظهور طبقه‌ای خاص در کشور بودیم؛ ‌‌طبقه‌ای که با توجه به نفوذ در بدنه قدرت، توانسته‌‌اند شریک ثروت طبقه اشراف نیز شوند. ‌‌دو عنصری‌ که تکمیل‌کننده دست نیافتگی این طبقه محدود اجتماع می‌شود.» از نظر این نویسنده با جمع دو پدیده ثروت‌مندی و نسب‌مندی سیاسی، فرد آقازاده می‌شود. البته این مقاله گستره آقازادگی را بیش از رابطه خویشاوندی درجه یک معرفی می‌کند و می‌افزاید: «نیازی نیست که فرد برای آقازادگی حتماً به عنوان اقوام درجه یک مدیران و مقامات ارشد محسوب شود، بلکه داشتن یک رابطه نزدیک با این مدیران و مقامات که منجر به متمایز شدن فرد در امور از سایر اجتماع شود نیز می‌تواند افراد را در دایره آقازادگی قرار دهد.»

این شرایط تبعیض‌آمیز، نوعی اشرافیت اقتصادی بر پایه اشرافیت خانوادگی ایجاد کرد که پیامد آن، ناهمگونی اقتصادی و بیکاری در سطح وسیع، و همچنین، از بین رفتن عدالت در عرصه تولید و انباشت سرمایه در دست گروهی خاص شد. تبعیض، انگیزه کار را تضعیف و خلاقیت‌ها و نیروهای آقازاده‌ها را به سوی کجی و ناراستی می‌کشاند.

نکته جالب توجه اینجاست که این مسئله مورد توجه امام علی(ع) در دوران حکومت‌شان قرار گرفته بود. ایشان در بخشی از نامه‌ مشهورشان به مالک اشتر که بنا بود والی مصر شود، می‌فرمایند: «براى زمامدار، خاصان و صاحبان اسرار (و نزدیکان و اطرافیانى) است که خودخواه و برترى طلبند و در داد و ستد با مردم عدالت و انصاف را رعایت نمى‌کنند ؛ ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِی خَاصَّةً وَبِطَانَةً، فِیهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَتَطَاوُلٌ، وَقِلَّةُ إِنْصَاف فِی مُعَامَلَة».

از این کلام امیرالمؤمنین(ع)‌ بر می‌آید پدیده آقازادگی واقعیتی تلخ است که در گسترده تاریخ مطرح بوده است. در این فرآیند همواره دنیاپرستان و فرصت‌طلبان خود را به مراکز قدرت نزدیک مى‌کنند و با اظهار اخلاص و فداکارى کامل به آنها تقرب مى‌جویند تا به وسیله آنها بخش‌هایى از بیت‌المال در اختیار آنان و منسوبانشان قرار گیرد و بر دوش مردم مظلوم سوار شوند و اموال و منافع آنها را غارت کنند. امام به مالک اشتر هشدار مى‌دهد که مراقب این گروه باشد.

دستور قاطعى که امام علی(ع) در این زمینه خطاب به مالک صادر کرد اینچنین است: «ریشه ستمشان را با قطع وسائل آن بر کن و هرگز به هیچ یک از اطرافیان و هواداران خود زمینى از اراضى مسلمانان را وا مگذار و نباید آنها طمع کنند که قراردادى به سود آنها منعقد سازى که موجب ضرر بر همجواران آن زمین باشد; خواه در آبیارى یا عمل مشترک دیگر. به گونه اى که هزینه‌هاى آن را بر دیگران تحمیل کنند و در نتیجه سودش فقط براى آنها باشد و عیب و ننگش در دنیا و آخرت نصیب تو شود؛ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِکَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْکَ الاَْحْوَالِ. وَلاَ تُقْطِعَنَّ لاَِحَد مِنْ حَاشِیَتِکَ وَحَامَّتِکَ قَطِیعَةً، وَلاَ یَطْمَعَنَّ مِنْکَ فِی اعْتِقَادِ عُقْدَة، تَضُرُّ بِمَنْ یَلِیهَا مِنَ النَّاسِ، فِی شِرْب أَوْ عَمَل مُشْتَرَک، یَحْمِلُونَ مَؤُونَتَهُ عَلَى غَیْرِهِمْ، فَیَکُونَ مَهْنَأُ ذَلِکَ لَهُمْ دُونَکَ، وَعَیْبُهُ عَلَیْکَ فِی الدُّنْیَا وَالآْخِرَةِ.»

امام علی(ع) در ادامه این بخش از نامه خویش با تأکید بر اجرای حق و عدالت در برخورد با چنین پدیده‌ای اشاره کردند: «اجراى حق را در باره هر که باشد، چه خویشاوند و چه بیگانه، لازم بدار و در این کار شکیبایى به خرج ده که خداوند پاداش شکیبایى تو را خواهد داد. هر چند، در اجراى عدالت، خویشاوندان و نزدیکان تو را زیان رسد. پس چشم به عاقبت دار، هر چند تحمل آن بر تو سنگین آید که عاقبتى نیک و پسندیده است؛ وَ أَلْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَرِیبِ وَالْبَعِیدِ، وَکُنْ فِی ذَلِکَ صَابِرا مُحْتَسِباً، وَاقِعاً ذَلِکَ مِنْ قَرَابَتِکَ وَخَاصَّتِکَ حَیْثُ وَقَعَ، وَابْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا یَثْقُلُ عَلَیْکَ مِنْهُ، فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذَلِکَ مَحْمُودَةٌ.»

این تعبیرات با صراحت بیانگر این حقیقت است که شخص والى و زمامدار باید دست رد بر سینه گروه فرصت‌طلب سودجوى حاشیه‌نشین بزند و هرگز تسلیم خواسته‌هاى آنها نشود و زمین‌هایى را که به مسلمانان تعلق دارد در اختیار آنان نگذارد، زیرا آنها به سبب نفوذى که در مرکز اصلى قدرت دارند سعى مى‌کنند تمام هزینه‌هاى این املاک را که قاعدتاً باید در میان همه کسانى که ملک مشترک دارند تقسیم شود، به زور بر عهده دیگران بیندازند و منفعت خالص از آنِ آنها باشد; کارى که ظلم فاحش و خیانت آشکار است.

به بعضی از شکها اهمیت ندهید!

بسیاری از مردم در مسائل طهارت و پاکی دچار شکاکیت و در نهایت وسواس می‌شوند. با یادگیری قاعده مهم استصحاب، در بسیاری از مواقع، تکلیف طهارت و پاکی مشخص می‌شود و جایی برای وسواس و شک باقی نمی‌ماند.
وضو
در مباحث فقهی، قواعدی کلی وجود دارد که فقها از روایات جمع آوری کرده‌اند. این احکام کلی هم قابل استفاده برای مباحث تخصصی فقهی-حقوقی است و هم برای مردم کاربرد دارد. دانستن این قواعد کلی، این امکان را برای فرد به وجود می آورد که بتواند به ده‌ها سوال فقهی که در زندگی به وجود می‌آید پاسخ دهد، بدون آنکه نیاز باشد به متخصص مراجعه کند.

 

قاعده استصحاب؛ به بعضی از شک‌ها اهمیت نده!

یکی از قاعده‌های مهم و پرکاربرد فقهی، قاعده استصحاب یا باقی ماندن بر یقین سابق است. بنابر این قاعده، هرگاه در چیزی که یقین به وجود آن داشتیم شک کردیم، لازم نیست به این شک اهمیت بدهیم.

مثال1: اگر وضو گرفتیم و بعد از چند ساعت شک کردیم که آن وضو باطل شده یا نه، آیا باید دوباره وضو بگیریم؟
شما می‌توانید با استفاده از قاعده استصحاب بگویید؛ چون یقین دارم وضو گرفتم، به شکی که اکنون به وجود آمده توجه نمی‌کنم و لازم نیست دوباره وضو بگیرم.

مثال 2: اگر روی فرشی که مطمئن هستیم پاک بوده، رطوبتی ببینیم که ندانیم پاک است یا نجس، آیا باید فرش را تطهیر کنیم؟
قاعده استصحاب می‌گوید، چون مطمئن هستید فرش پاک بوده، نباید به شک به وجود آمده اهمیت بدهید و لازم نیست فرش را بشویید یا تطهیر کنید. 

نتیجه دانستن قاعده استصحاب

رعایت اعتدال و ترک وسواس: بسیاری از مردم در مسائل طهارت و پاکی دچار شکاکیت و در نهایت وسواس می‌شوند که این قاعده در بسیاری از مواقع، تکلیف طهارت و پاکی را مشخص می‌کند.

 

قاعده استصحاب در روایت

منشا این قاعده، روایاتی از معصومین  با این مضمون است که نباید یقین را با شک نقض کرد.

زراره یکی از بهترین یاران امام صادق(ع) از ایشان سؤال می‌کند: شخصی وضو گرفته است و سپس چرت می‌زند، به طوری که اگر کسی کنار او حرکت کند متوجه نشود، آیا وضوی او باطل است؟
امام (ع) در پاسخ می‌فرماید: خیر، باید یقین کند که خوابیده تا وضو واجب شود؛ در غیر این صورت، او باید بنا را بر یقین سابق به وضو بگذارد و آن را با شک بعدی نقض نکند، زیرا حالت یقین در شخص با شک از بین نمی‌رود، بلکه با پدید آمدن یقین دیگری بر خلاف آن از بین می‌رود.

شباهت امام زمان(عج) به مادر سادات(س)

 حجت الاسلام «جلیل مسگری» در گفت وگو با خبرنگار گروه مهدویت و غدیر خبرگزاری شبستان که به مناسبت سالروز شهادت حضرت زهرای مرضیه(س) انجام شده است و در پاسخ به این سوال که «تصریح روایت بر اینکه نور حضرت زهرا(س) از خداوند اخذ شده، به چه معناست؟»، اظهار کرد: از امام صادق (ع) سوال شد که چرا دختر پیامبر(ص)، «زهرا» نامیده می شود و ایشان در پاسخ فرمودند: «خدای متعال از نور عظمت خود ایشان را خلق کرده است» البته مراد از این خلقت، آفرینش غیرماورایی و غیرمادی است زیرا طبق قاعده عقلی و فلسفی اعتقاد داریم که خداوند در نظام آفرینش از ابتدا کامل ترین وجود را خلق کرده است که این مهم همان وجود نوری 14 معصوم (ع)  است.

قائم مقام بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) استان البرز  اضافه کرد: در روایتی از پیامبر(ص) داریم که ایشان در جواب سوال ابن مسعود پیرامون خلقت خود، امام علی(ع) امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) می فرمایند: «ثُمَّ أَظْلَمَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ فَشَکَتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى أَنْ یَکْشِفَ عَنْهُمْ تِلْکَ الظُّلْمَةَ فَتَکَلَّمَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ بِکَلِمَةٍ فَخَلَقَ مِنْهَا رُوحاً ثُمَّ تَکَلَّمَ بِکَلِمَةٍ فَخَلَقَ مِنْ تِلْکَ الرُّوحِ نُوراً فَأَضَافَ النُّورَ إِلَى تِلْکَ الرُّوحِ وَ أَقَامَهَا أَمَامَ الْعَرْشِ فَزَهَرَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ فَهِیَ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ وَ لِذَلِکَ سُمِّیَتِ الزَّهْرَاءَ لِأَنَّ نُورَهَا زَهَرَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ؛ سپس همه‏ هستى از شرق تا به غرب تاریک ماند. ملائکه بر پروردگار از آن همه تاریکى و ظلمت شکایت کردند و خواستند که پروردگار تاریکى را از ایشان برطرف کند. پروردگار در اجابت خواسته‏ آنان کلمه ‏اى فرمود، از آن کلمه روحى خلق گردید، سپس کلمه ‏اى دیگر فرمود و از آن کلمه نورى خلق شد پس آن نور را به آن روح اضافه کرد و آن را در بلندترین مکان عرش قرار داد. همه‏ عالم از شرق تا به غرب نورانى شد. آن روح آمیخته به نور خلق شده از لطف پروردگار کسى نیست، جز فاطمه زهرا (علیهاالسلام) و به همین دلیل او را زهرا (علیهاالسلام) نامیدند زیرا نورش آسمان ها را روشن ساخت.»

مسگری تصریح کرد: در آسمان ها فاطمه زهرا (س) به این نور شناخته می شود که از خداوند نشات گرفته شده و مایه روشنایی آسمان ها است.

این کارشناس مرکز تخصصی مهدویت ابراز کرد: این روایت مستند قرآنی نیز دارد که می فرماید: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ؛ خدا نور آسمان ها و زمین است مثل نور او چون چراغدانی است که در آن، چراغی باشد، آن چراغ درون آبگینه ای و آن آبگینه چون ستاره ای درخشنده از روغن درخت پر برکت زیتون که نه خاوری است و نه باختری افروخته باشد روغنش روشنی بخشد هر چند آتش بدان نرسیده باشد نوری افزون بر نوردیگر خدا هر کس را که بخواهد بدان نور راه می نماید و برای مردم مثلها می آورد، زیرا بر هر چیزی آگاه است» که در روایت داریم مراد از «مشکات» در این آیه حضرت زهرا(س) است که منبع و مخزن نوری است که به برکت آن نظام خلقت روشن شده است.

وی ابراز کرد: در روایت داریم که آفرینش دارای سه ضلع است که پیامبر(ص) ضلع رسالت، امام علی(ع) ضلع ولایت و حضرت زهرا(س) ضلع حفاظت و نگهبان این دو است که اگر ولایت امام علی(ع) به عنوان زجاجه شکسته شد، حضرت زهرا(س) به عنوان مشکات از ایشان حفاظت کرد تا رسالت و امامت تا امروز پایدار بماند.

حجت الاسلام مسگری در پاسخ به این سوال که «در روایت داریم امام زمان (عج) نیز نور اهل زمین هستند، به چه معناست؟»، تصریح کرد: این گزاره نیز دارای استناد قرآنی است چنان که در آیه 69 سوره مبارکه زمر می فرماید: «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْکِتَابُ وَجِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ؛ و زمین (محشر) به نور پروردگار خود روشن گردد و نامه (اعمال خلق در پیشگاه عدل حق) نهاده شود و انبیاء و شهداء (بر گواهی) احضار شوند و میان خلق به حق حکم شود و به هیچ کس ابدا ظلمی نخواهد شد.» که در شرح این آیه شریفه امام صادق(ع) فرموده است: «این نور زمین که موجب روشنایی می شود، به واسطه امام زمان است» وقتی راوی پرسید در آن زمان چه رخ می دهد، امام(ع) فرمودند: «در آن روز مردم از نور خورشید و ماه بی نیاز می شوند» که حسب ظواهر، مراد نور امام زمان (عج) است.

قائم مقام بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) استان البرز با تشریح ارتباط و شباهت های نور آسمانی حضرت زهرا(س) و نور زمینی امام زمان(عج)، گفت: ابتدا و انتهای عالم هستی به وجود مقدس ائمه معصومین(ع) وابسته است زیرا براساس روایت خداوند ابتدا کامل ترین مخلوقات یعنی ائمه اطهار(ع) را خلق کردند و انتهای تاریخ هم با آن حضرات(ع) است.

وی در پایان خاطرنشان کرد: در زیارت جامعه کبیره می خوانیم: «شروع این عالم با ائمه (ع) و آخر آن نیز با ایشان است» یعنی اگر حضرت زهرا(س) مبدا و مخزن نور در ابتدای عالم هستند، امام زمان (عج) نیز نور عالم در آخر هستند تا همواره زمین به واسطه یکی از این انوار مقدس روشن باشد که مراد از این نور براساس فرموده علامه طباطبایی(ره)، عدالت الهی است که همگان در پی گسترش این عدالت به خیر و کمال می رسند.