سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ مذهبی

امام علی(ع) چگونه با آقازادهها برخورد میکرد؟

پدیده آقازادگی واقعیتی تلخ است که طی آن فرصت‌طلبان خود را به مراکز قدرت نزدیک مى‌کنند تا از بیت‌المال بهره‌مند شوند.
امام علی
آقازادگی اصطلاحی است برای افرادی که با سوءاستفاده از موقعیت‌‌های نَسبی یعنی نفوذ پدر و مادر و اقوام در دستگاه‌های حکومتی برای کسب ثروت‌های هنگفت دست به رانت و اقدامات اقتصادی می‌زنند؛‌ این در حالی است که برای رسیدن به این جایگاه از زحمت نسبیِ کمتری نسبت به افراد همنوع خود بهره می‌گیرند.

مرکز اسناد انقلاب اسلامی در مقاله‌ای در تعریف آقازادگی آورده است: «از اوایل روی کار آمدن دولت سازندگی در سال 68 شاهد ظهور طبقه‌ای خاص در کشور بودیم؛ ‌‌طبقه‌ای که با توجه به نفوذ در بدنه قدرت، توانسته‌‌اند شریک ثروت طبقه اشراف نیز شوند. ‌‌دو عنصری‌ که تکمیل‌کننده دست نیافتگی این طبقه محدود اجتماع می‌شود.» از نظر این نویسنده با جمع دو پدیده ثروت‌مندی و نسب‌مندی سیاسی، فرد آقازاده می‌شود. البته این مقاله گستره آقازادگی را بیش از رابطه خویشاوندی درجه یک معرفی می‌کند و می‌افزاید: «نیازی نیست که فرد برای آقازادگی حتماً به عنوان اقوام درجه یک مدیران و مقامات ارشد محسوب شود، بلکه داشتن یک رابطه نزدیک با این مدیران و مقامات که منجر به متمایز شدن فرد در امور از سایر اجتماع شود نیز می‌تواند افراد را در دایره آقازادگی قرار دهد.»

این شرایط تبعیض‌آمیز، نوعی اشرافیت اقتصادی بر پایه اشرافیت خانوادگی ایجاد کرد که پیامد آن، ناهمگونی اقتصادی و بیکاری در سطح وسیع، و همچنین، از بین رفتن عدالت در عرصه تولید و انباشت سرمایه در دست گروهی خاص شد. تبعیض، انگیزه کار را تضعیف و خلاقیت‌ها و نیروهای آقازاده‌ها را به سوی کجی و ناراستی می‌کشاند.

نکته جالب توجه اینجاست که این مسئله مورد توجه امام علی(ع) در دوران حکومت‌شان قرار گرفته بود. ایشان در بخشی از نامه‌ مشهورشان به مالک اشتر که بنا بود والی مصر شود، می‌فرمایند: «براى زمامدار، خاصان و صاحبان اسرار (و نزدیکان و اطرافیانى) است که خودخواه و برترى طلبند و در داد و ستد با مردم عدالت و انصاف را رعایت نمى‌کنند ؛ ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِی خَاصَّةً وَبِطَانَةً، فِیهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَتَطَاوُلٌ، وَقِلَّةُ إِنْصَاف فِی مُعَامَلَة».

از این کلام امیرالمؤمنین(ع)‌ بر می‌آید پدیده آقازادگی واقعیتی تلخ است که در گسترده تاریخ مطرح بوده است. در این فرآیند همواره دنیاپرستان و فرصت‌طلبان خود را به مراکز قدرت نزدیک مى‌کنند و با اظهار اخلاص و فداکارى کامل به آنها تقرب مى‌جویند تا به وسیله آنها بخش‌هایى از بیت‌المال در اختیار آنان و منسوبانشان قرار گیرد و بر دوش مردم مظلوم سوار شوند و اموال و منافع آنها را غارت کنند. امام به مالک اشتر هشدار مى‌دهد که مراقب این گروه باشد.

دستور قاطعى که امام علی(ع) در این زمینه خطاب به مالک صادر کرد اینچنین است: «ریشه ستمشان را با قطع وسائل آن بر کن و هرگز به هیچ یک از اطرافیان و هواداران خود زمینى از اراضى مسلمانان را وا مگذار و نباید آنها طمع کنند که قراردادى به سود آنها منعقد سازى که موجب ضرر بر همجواران آن زمین باشد; خواه در آبیارى یا عمل مشترک دیگر. به گونه اى که هزینه‌هاى آن را بر دیگران تحمیل کنند و در نتیجه سودش فقط براى آنها باشد و عیب و ننگش در دنیا و آخرت نصیب تو شود؛ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِکَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْکَ الاَْحْوَالِ. وَلاَ تُقْطِعَنَّ لاَِحَد مِنْ حَاشِیَتِکَ وَحَامَّتِکَ قَطِیعَةً، وَلاَ یَطْمَعَنَّ مِنْکَ فِی اعْتِقَادِ عُقْدَة، تَضُرُّ بِمَنْ یَلِیهَا مِنَ النَّاسِ، فِی شِرْب أَوْ عَمَل مُشْتَرَک، یَحْمِلُونَ مَؤُونَتَهُ عَلَى غَیْرِهِمْ، فَیَکُونَ مَهْنَأُ ذَلِکَ لَهُمْ دُونَکَ، وَعَیْبُهُ عَلَیْکَ فِی الدُّنْیَا وَالآْخِرَةِ.»

امام علی(ع) در ادامه این بخش از نامه خویش با تأکید بر اجرای حق و عدالت در برخورد با چنین پدیده‌ای اشاره کردند: «اجراى حق را در باره هر که باشد، چه خویشاوند و چه بیگانه، لازم بدار و در این کار شکیبایى به خرج ده که خداوند پاداش شکیبایى تو را خواهد داد. هر چند، در اجراى عدالت، خویشاوندان و نزدیکان تو را زیان رسد. پس چشم به عاقبت دار، هر چند تحمل آن بر تو سنگین آید که عاقبتى نیک و پسندیده است؛ وَ أَلْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَرِیبِ وَالْبَعِیدِ، وَکُنْ فِی ذَلِکَ صَابِرا مُحْتَسِباً، وَاقِعاً ذَلِکَ مِنْ قَرَابَتِکَ وَخَاصَّتِکَ حَیْثُ وَقَعَ، وَابْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا یَثْقُلُ عَلَیْکَ مِنْهُ، فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذَلِکَ مَحْمُودَةٌ.»

این تعبیرات با صراحت بیانگر این حقیقت است که شخص والى و زمامدار باید دست رد بر سینه گروه فرصت‌طلب سودجوى حاشیه‌نشین بزند و هرگز تسلیم خواسته‌هاى آنها نشود و زمین‌هایى را که به مسلمانان تعلق دارد در اختیار آنان نگذارد، زیرا آنها به سبب نفوذى که در مرکز اصلى قدرت دارند سعى مى‌کنند تمام هزینه‌هاى این املاک را که قاعدتاً باید در میان همه کسانى که ملک مشترک دارند تقسیم شود، به زور بر عهده دیگران بیندازند و منفعت خالص از آنِ آنها باشد; کارى که ظلم فاحش و خیانت آشکار است.

مباهله سندی قطعی بر فضیلت و امامت امیرالمومنین (ع)

مباهله واقعه ای تاریخی و مسلّم است که در وقوع آن تردیدی نیست. آنچه مهم است شخصیت‌های سازنده این واقعه هستند که باعث این رخداد تاریخی شدند. از مجموع این واقعه برمی آید، پیامبر خدا به گونه ای متعبدانه در شرایطی کاملا منحصر به فرد بهترین افراد را معرفی کرده است. از لابلای این حادثه تاریخی می توان دلایل آشکاری بر منزلت و شأن ویژه اهل بیت پیامبر اکرم (صلوات الله علیهم) به خصوص جایگاه امیر المؤمنین امام علی علیه السلام مشاهده نمود که به اختصار به این دلایل اشاره می کنیم.

مباهله

اسناد فضیلت و شأن امام علی (ع) در جریان مباهله

1-نقش ویژه علی بن ابیطالب پس از اولین ملاقات مسیحیان نجران با پیامبر اکرم(ص)

بعد از نامه پیامبر خدا به مسیحیان نجران و تصمیم آنها برای ملاقات حضوری با پیامبر، شصت نفر از بهترین ها و داناترین هایشان به همراه سران مذهبی خود در حالی که لباس‌های ابریشمی به همراه انگشترهای طلا و صلیب پوشیده بودند در مسجد بر پیامبر اکرم وارد شدند ولی احساس کردند که پیامبر از آنها ناراحت شده است. دلیل ناراحتی را از عثمان بن عفان و عبدالحمن بن عوف پرسیدند و آنها گفتند حل این مشکل به دست علی بن ابیطالب است. حضرت نیز در پاسخ آنها را توصیه کردند که با ظاهری ساده و بدون زر و زیور به حضور پیامبر برسند تا مورد احترام قرار گیرند و این اتفاق نیز افتاد.[1] 

با تطبیق عبارات آیه بر افراد شرکت کننده در مباهله عبارت "انفسنا" کسی جز علی بن ابیطالب نخواهد بود.

این قطعه مقدماتی از جریان مباهله پس از اولین ملاقات مسیحیان نجران با پیامبر اکرم به خوبی برتری و فضیلت حضرت علی علیه السلام را بر دیگران اثبات می کند. اینکه دو نفر از افراد مشهور آن زمان بدون کمترین تردیدی، نزدیکترین فرد به پیامبر اکرم و کسی که بهتر از هر فرد دیگری پیامبر و اخلاق و روحیات او را درک می کند و می شناسد، علی بن ابیطالب معرفی می کنند. این، یکی از اعترافات و اسناد تاریخی فضیلت حضرت علی علیه السلام در این واقعه است.

2-علی بن ابیطالب یکی از بهترین افراد برای مباهله

با اینکه در آن زمان تعداد مسلمانان زیاد بود و  خود پیامبر اکرم بستگان زیادی داشتند و می توانستند بسیاری از آنها را همراه خود برای مباهله ببرند، اما ایشان از میان آن همه، تنها چهار نفر را انتخاب کردند. این، سندی مهم بر جلالت شأن، طهارت و استواری ویژه ایمان و برتری این چهار نفر بر دیگران است که یکی از آن چهار نفر علی بن ابیطالب است.

 

3- تطبیق دقیق "انفسنا" بر حضرت علی علیه السلام

در اینکه تنها این چهار نفر یعنی علی بن ابیطالب، فاطمه زهرا و حسنین علیهم السلام به همراه پیامبر برای مباهله رفتند و نیز آیه 61 سوره آل عمران برای جریان مباهله نازل شده هیچ کس تردیدی ندارد. لاجرم، با تطبیق عبارات آیه بر افراد شرکت کننده در مباهله عبارت "انفسنا" کسی جز علی بن ابیطالب نخواهد بود. اصل اشاره به علی بن ابیطالب در یکی از آیات قرآن کریم، فضیلتی بسیار بزرگ برای ایشان است.

4- شرکت کنندگان همراه پیامبر، شریکان در دعوت پیامبر

در روایات پیامبر اکرم اشاره شده است مثل اینکه می فرماید: عَلِیٌّ کَنَفْسی، لا فَرقَ بَینی وَ بَینَهُ إلَّا النُّبُوَّة؛ علی همانند من است، بین من و او جز نبوت، فرقی نیست.

مسیحیان نجران چون رسول خدا را مدعی پیامبری و نیز اعتقادات بیان شده می‌دانستند مباهله را منصفانه دیدند و پذیرفتند و مسلّم آن که، کسانی باید در مباهله شرکت کنند که در این دعوت، شریک و جزئی از مدّعا باشند وگرنه صحیح نیست کسانی قربانی ادعای رسالت ایشان شوند که نقشی در این ادعا نداشته اند.[2]
 نتیجه آنکه این چهار تن که علی بن ابیطالب نیز یکی از آنهاست نقشی اساسی در دعوت به اسلام دارند و دین اسلام بدون آنها ناتمام است.

5-تعبیر "انفسنا" فضیلتی بزرگتر و سند امامت و خلافت علی بن ابیطالب

انفسنا (به معنای جان پیامبر) اثباتی عینی، از جانشینی علی بن ابیطالب بعد از پیامبر اکرم است. آیا تعبیری واضح تر از جان پیامبر می تواند نشان دهنده سزاواری آن شخص برای جانشینی و خلافت و امامت امّت را بیان کند؟ این تعبیر نشان می دهد که حضرت علی علیه السلام در همه شئون همانند پیامبر خداست و تنها یک استثناء وجود دارد و آن هم نبوت ایشان است که بارها در روایات پیامبر اکرم اشاره شده است مثل اینکه می فرماید: "عَلِیٌّ کَنَفْسی، لا فَرقَ بَینی وَ بَینَهُ إلَّا النُّبُوَّة"؛ علی همانند من است، بین من و او جز نبوت، فرقی نیست.[3]

بنابراین اگرچه پیامبری بعد از رسول خدا نخواهد بود، اما مسلّماً جانشین او جز علی بن ابیطالب نمی تواند باشد و اطاعت از او اطاعت از پیامبر و نافرمانی از او نافرمانی از پیامبر خداست چنانکه رسول خدا فرمود: عَلِیٌّ مِنّی کَنَفْسی، طاعَتُهُ طاعَتی، وَ مَعصِیتُهُ مَعصِیَتی.[4]
اینها تنها تعدادی از دلایل فضیلت علی بن ابیطالب از زاویه رخداد مباهله است...