سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ مذهبی

طلایی ترین واحد های درسی از مکتب عاشورا

امام حسین(ع) در سال 61 هجری درس زندگی عزتمندانه و دوری از هر گونه ذلت و سرسپردگی به جهان استکباری را به نمایش گذاشت، کما اینکه در روایتی که از امام حسین(علیه السلام) نقل شده است به خوبی این مطلب را می توان دریافت: «مَوْتٌ فِی‏ عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ‏ حَیَاةٍ فِی‏ ذُل‏؛مرگ در عزّت، بهتر از زندگى در ذلّت است.»
طلایی ترین واحد های درسی از مکتب عاشورا
بسیار ساده اندیشانه است که این چنین تصور شود که عاشورا تنها یک واقعه تاریخی برای سال 61 هجری است و پرونده آن در همان سال بسته شده، بلکه اگر به ماهیت و چیستی حیات دنیوی نگریسته شود، می توان این چنین بیان داشت که در آن سال امام حسین(ع) و یاران با وفایشان واحد های درسی از جنس زندگی به سبک اهل بیت(ع) را به دنیا عرضه کردند، درسهای ماندگار و طلایی که شاخص های زندگی سعادت بخش و عزت آفرین را برای حیات بشری به ارمغان آورد.

طلایی ترین واحد های درسی از مکتب عاشورا

1-تعریف صحیح عبودیت و بندگی حق تعالی
واقعه تلخ و دردناک سال 61 هجری میدان مبارزه و مصاف دو جبهه متفاوت بود، هر چند در هر دو طرف این نبرد نماز اقامه می شد، ولی سبک و سیاق نماز سکولار و بدون بینش و بصیرت جبهه یزیدیان موجب شده بود که نه تنها در نمازشان چیزی به اسم حقیقت عبویت و بندگی وجود نداشته باشد، بلکه سرسپردگی به دنیا کاملاً نمایان شود کمااینکه به تمنای گندم ری و جاه و مکنت دنیوی به مصاف با ولی خدا آمده بودند، دین دارانی که دین در زندگی آنها چیزی بیش از یک لقلقة زبانی و پوشالی نبود، کما اینکه در بیانات زیبای امام حسین(ع) نیز این چنین نمایان است: «اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْمَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛[1]به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى که دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم مى شوند.»

2-زندگی با عزت بهتر است از سرسپردگی با ذلت
امام حسین(ع) در سال 61 هجری درس زندگی عزتمندانه و دوری از هر گونه ذلت و سرسپردگی به جهان استکباری را به نمایش گذاشت، کما اینکه در روایتی که از امام حسین(علیه السلام) نقل شده است به خوبی این مطلب را می توان دریافت: «مَوْتٌ فِی‌ عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ‌ حَیَاةٍ فِی‌ ذُل‌؛[2]مرگ در عزّت، بهتر از زندگى در ذلّت است.»
افرادی که در مکتب عاشورا درس می خوانند به خوبی باید به این ویژگی مکتب عاشورا توجه و اهتمام جدی داشته باشند، بخصوص افرادی که مسئولیت های کلان اجرایی و قانون گذاری کشور را به عهده دارند. این دسته افراد نباید عزت و سربلندی و پیشرفت کشور را در تسلیم و سرسپردگی کشورهای استکباری مشاهده کنند، چرا که این چنین عزتی در اندیشه امام حسین(ع) چیزی جز ذلت و خواری نیست.
یکی از زیباترین درس های مکتب امام حسین(علیه السلام) درس صبر و استقامت است، صبر زیبایی که خدای متعال پیش تر در قرآن کریم این چنین از آن یاد کرده است: «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً؛ پس صبر کن، صبرى نیکو.»
3-سکوت، بی تفاوتی و خنثی بودن ممنوع!
در سال های اخیر برخی جریان های فکری در قالب و پوشش های مذهبی تمام تلاش و همت خود را به کار بسته اند تا اسلام واقعی را وارونه به نمایش درآورند، اسلامی که پیروان آن دوستی و سرسپردگی در مقابل ابرقدرت های استکباری جهان را می پسندند، اسلامی که ماهیت واقعی آن بی تفاوتی و خنثی بودن در برابر ظلم ظالمان است، اسلامی که هیچ گونه سنخیتی با سیاست و جهان پیرامون ندارد، حسینه های این جریان ها عاشورای بدون سیاست و مسئولیت های اجتماعی را ترویج می کنند، این در حالی است که امام حسین(ع) برای حفظ دین و احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرده بود: «إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا وَ لا مُفْسِدًا وَ لا ظالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْصْلاحِ فی  أُمَّةِ جَدّی (صلی  الله علیه وآله وسلم) أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ أَنْهی  عَنِ المُنْکَرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی  وَ أَبی  عَلِی  بْنِ أَبیطالب؛[3]من از روی خودخواهی و خوشگذرانی  و یا برای فساد و ستمگری  قیام نکردم، بلکه قیام من برای اصلاح در امّت جدّم می باشد، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره و روش جدّم و پدرم علی بن ابیطالب (علیه السلام) عمل کنم.» به راستی که امام خمینی(ره) را باید به عنوان پیرو واقعی مکتب عاشورا معرفی کرد؛ چرا که ایشان با بصیرت و زمان سنجی دقیق راهی را انتخاب کرد که امام حسین(ع) معرفی کرده بود، هدفی را برگزیده بود که امام حسین(ع) بیان کرده بود.

4-درس شجاعت، دلاوری و غیرتمندی
یکی از مهمترین درس های مکتب عاشورا شجاعت و غیرتمندی است، همان طور که انبیای الهی در انجام رسالت دینی از هیچ کسی غیر خدای متعال نمی ترسیدند، امام حسین(ع) نیز برای احیای سنت نبوی[4] هیچ گونه دلهره ای به خود راه نداد. غیرتمندی و شجاعت عنصر بسیار ارزشمندی ست که  تمام آحاد جامعه می بایست در زندگی خود آن را تقویت نمایند، البته این شاخص اخلاقی بیشتر باید در سیاسیون و دولت مردان نمود و بروز داشته باشد، افرادی که شریان های حیاتی نظام اسلامی را بر عهده دارند و تصمیمات کلان مدیریتی و بین المللی را اتخاذ می کنند، اگر احیاناً از روحیه غیرتمندی و شجاعت برخوردار نباشند در برابر کوچک ترین تهدید ابرقدرت های جهانی قالب توهی کرده و هستی نظام را نقش بر باد می دهند.

5-درس صبر و استقامت در راه آرمان های الهی
یکی از زیباترین درس های مکتب امام حسین(علیه السلام) درس صبر و استقامت است، صبر زیبایی که خدای متعال پیش تر در قرآن کریم این چنین از آن یاد کرده است: «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً؛[5] پس صبر کن، صبرى نیکو.» مفسران قرآن در تبیین و تفسیر صبر این چنین توضیح داده اند: صبر جمیل به معنى شکیبایى زیبا و قابل توجه  است، و آن صبر و استقامتى است که تداوم داشته باشد، یأس و نومیدى به آن راه نیابد، و توأم با بیتابى و جزع و شکوه و آه و ناله نگردد، و در غیر این صورت جمیل نیست‌.[6] هیچ مصیبتی به سختی و عظمت واقعه کربلا نیست، چرا که امام حسین(ع) برای دفاع از دین حتی فرزند شیر خواره اش را فدا کرد، نزدیک ترین عزیزانش در مقابل چشمانش به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و در نهایت خانواده مطهرش به اسیری گرفته شدند، ولی با این حال حضرت ذره ای از آرمان الهی خود عقب نشینی نکرد.

حسینی که هست، حسینی که ساخته اند

یکی از این نقاط ثقل در جبهه حق جریان سید‌الشهدا(ع) و مجالس عزاداری آن حضرت است که در طول تاریخ خونبار تشیع در برهه‌های مختلف مورد هجمه قرار گرفته است؛ چرا که آن‌گونه که در کلمات بزرگان مکتب آمده است آنچه باعث بقای تشیع تا به امروز شده است همین مجالس سید الشهدا(ع) و فرهنگ امام حسین(ع) است.
https://rasekhoon.net/_files/images/article/wpwpwpwpwpwpwpwpw.jpg
فرایند تقابل بین جبهه حق و باطل یک فراینده پیچیده و نیازمند تحلیل است و این تحلیل به برسی‌های تاریخی، جامعه‌شناختی، روان‌شناختی، زیبایی‌شناختی وچندین و چند بعد دیگر دارد. نکته مهم این است که سطح تقابل هرچه بالا‌تر برود پیچیدگی آن به مراتب دشوار‌تر شده و تحلیل آن به دایره گسترده‌تری از اطلاعات و تحلیل نیاز دارد.
 
معمولا جبهه باطل برای غلبه بر جبهه حق نقاط ثقل و مؤلفه‌های اصلی در بقای جبهه حق را هدف گرفته و تلاش می‌کند به روش‌های مختلف آن نقطه ثقل را از بین برده  یا از کارآمدی بیندازد تا با فرو ریختن یکی از ستون‌های اصلی جبهه حق ساختار این جبهه متزلزل شده و پویایی آن از بین برود.
 
 یکی از این نقاط ثقل در جبهه حق جریان سید‌الشهدا(ع) و مجالس عزاداری آن حضرت است که در طول تاریخ خونبار تشیع در برهه‌های مختلف مورد هجمه قرار گرفته است؛ چرا که آن‌گونه که در کلمات بزرگان مکتب آمده است آنچه باعث بقای تشیع تا به امروز شده است همین مجالس سید الشهدا(ع) و فرهنگ امام حسین(ع) است، تا آنجا که امام راحل محرم و صفر را علت تامه در بقای اسلام دانسته و می‌فرماید: محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.[1]
 
این اهمیت بالا نه تنها از طرف بزرگان جبهه حق درک شده و به مردم گوش‌زد می‌شود بلکه از طرف اقطاب جبهه باطل نیز فهمیده شده و از زمان خود حضرات معصومین در دستور کار تقابلی با جبهه حق قرار گرفته است که این تقابل به شکل‌های مختلفی ظهور و بروز داشته است.
 
ایجاد شبهه
یکی از گام‌های اساسی در تقابل با عزاداری سید الشهدا(ع) که از طرف دستگاه فکری جبهه باطل برآن همت گمارده شده است ایجاد شبهه نسبت به جریان عزاداری و حرکت سید الشهدا(ع) است. آن‌ها تلاش کردند با تشکیک در اصلات و انگیزه‌های امام حسین(ع) افکار جوال جوانان را نسبت به این حرکت بدبین کنند اما این حرکت با هوشمندی و مجاهدت‌های علمای بزرگ شیعه ناکام ماند و اندیشه حسینی روز به روز در عالم فراگیر شد تا آنجا که شخصیت غیر مسلمانی مثل گاندی نیز امام حسین(ع) را به عنوان الگوی خود مطرح کرده و می‌گوید:

من زندگى امام حسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده‌ و توجه کافى به صفحات کربلا نموده‌ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستى از سرمشق امام حسین(ع) پیروى کند.[2]
 
ایجاد رعب، ترس و ممنوعیت
از دیگر حرکت‌هایی که جریان‌های معاند با جبهه حق انجام داده‌اند ایجاد رعب نسبت به اظهار عشق و علاقه نسبت به خاندان اهل بیت(ع) و عزاداری سید الشهدا(ع) بوده، به عنوان مثال طبق نقل مورخ بزرگ مسعودی زمانی در خلافت بنی العباس دستور داده شد که هرکس بخواهد به زیارت کربلا برود باید به ماموران حکومت اجازه قطع دست راست خود را بدهد؛ اما این ارعاب‌ها نیز نتوانست مردم را منصرف از زیارت نماید و در مواردی افراد حتی از دست چپ خود نیز برای زیارت می‌گذشتند؛ به عنوان نمونه خانمی‌ که به قصد ثبت نام برای زیارت حرم امام حسین ‌‌(ع) مراجعه کرده بود، دست چپ خود را برای قطع کردن بیرون آورد. ‌‌مأموران به وی متذکر شدند که بهای زیارت، قطع دست راست است. خانم با نشان دادن دست قطع شد? خود گفت: دست راستم را سال گذشته قطع کردید.[3]
 
علاوه بر ایجاد رعب و ترس ممنوعیت‌های قانونی نیز در ادواری از تاریخ برای گریه و عزاداری وضع شد تا از این رهگذر این چراغ فروزان رو به افول بگذارد؛ به عنوان مثال در دوره رضا‌خان در همین ایران ممنوعیت‌های شدیدی در مورد عزاداری اعمال شد؛ تا آنجا که دسته‌های خیابانی به کلی ممنوع شد و محدودیت‌های شدیدی برای عزای سیدالشهدا(ع) اعمال شد ولی این محدویت‌ها هم نتوانست جلوی اقامه عزا توسط عشاق اهل بیت(ع) را بگیرد و مجالس یه صورت مخفیانه برگزار می‌شد.[4]
 گاندی: من زندگى امام حسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده‌ و توجه کافى به صفحات کربلا نموده‌ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستى از سرمشق امام حسین(ع) پیروى کند.
نفوذ و استحاله
هیچکدام از ابزاری که گذشت نتوانست دستگاه سید‌الشهدا(ع) را از میان جامعه شیعی بردارد و هرچه فشار بیشتر می‌شد جامعه شیعی ایران در تمسک به فرهنگ حسینی و اقامه عزا استوارتر و مستحکم‌تر از گذشته می‌گردید؛ تا آنجا که مردم حاضر بود برای اقامه عزا بر امام شهید خون‌های پاک بر زمین ریخته شود ولی این علم بر زمین نماند.
 
از اینجا به بعد جریان‌هایی که روح دستگاه سید الشهدا(ع) را با منافع خود در تضاد می‌دیدند طرحی کهنه را در قالبی نو در دستور کار خود قرار دادند و تلاش کردن با نفوذ در دستگاه سیدالشهدا(ع) به استحاله این دستگاه پرداخته تا دیگر دستگاه سیدالشهدا(ع) آن کارآمدی سابق را نداشته باشد.
 
هیئت سکولار
سکولاریزه کردن هیئت‌ها و مراسمات حسینی را شاید بتوان اصلی‌‌ترین رکن طرح نفوذ و استحاله دستگاه‌های حسینی دانست. ترویج سیره حسینی در طول تاریخ برای جریان‌ها استکباری دردسر ساز بوده و الهام از حرکت سیدالشهدا(ع) هزینه زیادی را به آن‌ها تحمیل کرده است و باعث شده که بسیاری از ملت‌های مسلمان و حتی غیر مسلمان در مقابل زیاده‌خواهی استعمار‌گران بایستند. به همین دلیل باید کاری می‌شد که هیئت‌ها از آموزه‌های حسینی خالی شوند و بین مسائل روز و هیئت فاصله بیفتند؛ به همین دلیل با تحریک برخی از مادحین ناآگاه و حتی خطبای غیر تحلیل‌گر محتوای هیئتها به سمت مسایلی مثل ظاهر اهل‌بیت(ع) و معجزات خارج از درک عمومی جامعه رفت و هیئت‌هایی که زمانی شعرهایشان یک دوره معارفی کامل بود تبدیل به مجالس شاعرانه‌ای شد که روز به روز از معارف اصلی دور می‌شد؛ به عنوان مثال از ابیات معروف هیئت‌ها در گذشته این بیت مرحوم علی اکبر خوشدل تهرانی بود که گفته بود:
بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است         که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
اما این ابیات آرام آرام جایگاه خود را از دست داد و کار به جایی رسید که بعضی از هیئت گردانان در مخالفت با واکنش هیئت‌های عزاداری به مسائل روز رسما اعلام کردند که دستگاه امام حسین(ع) نباید سیاسی باشد در حالی که امام خمینی فرمودند: والله اسلام تمامش سیاسی است.[5]

این مسئله البته تازگی ندارد و طرح سکولاریزه کردن هیئت‌های حسینی از گذشته در دستور کار جریان‌ها استعماری بوده است و در برهه‌هایی از زمان موفقیت‌هایی نیز داشته است، استاد رحیم پور ازغدی نقل می‌کنند: زمانی که روس‌ها آذربایجان را گرفته بودند، روز عاشورا که بیست تا سی هزار قمه زن در خیابان‌های تبریز آمده بود، همان‌روز روس‌ها عالم مشروطه خواه و مجاهد تبریز-میرزاعلی ثقه الاسلام تبریزی- را گرفته بودند و می‌خواستند اعدامش کنند،در میدان مرکزی شهر این آخوند مجاهد را آوردند به دار بکشند، بیست هزار مرد هم در خیابان‌ها، قمه می‌زدند، یکی رفت پیش قمه زنها ، گفت شما که این‌ها را توی سر خودتان می‌زنید، من نمی‌گویم توی سر روس‌ها بزنید ولی لااقل با همین قمه ها بیایید به میدان اعدام و پای چوبه دار که این‌ها ببینند بیست هزار آدم قمه به دست آمده و بترسند و ایشان را به دار نکشند، قمه زن ها گفتند برو خجالت بکش، اباعبدالله را سیاسی نکن، امام حسین را بگذار برای ما، امروز ما آمدیم با امام حسین حال کنیم و قمه بزنیم ... خب این نوع امام حسین را ، انگلیس و روس قمه هایش را می‌خرند و هدیه می‌دهند.[6]

در این دسیسه مقرر شده بود تا تقابل کفر و ایمان را در حد تقابل سیدالشهدا(ع) و یزید در برهه‌ای از تاریخ تقلیل دهند و اجازه ندهند تا آموزه‌های عاشورا در تاریخ جریان پیداکند و کسی با منش حسینی به فکر تقابل با شمر و یزید زمان بیفتد؛ تا از این رهگذر عاشورا درسی برای همیشه نباشد و فقط چیزی در حد داستانی از اساطیر آن هم آنگونه که آن‌ها می‌خواهند برای مردم بیان شود.

در راستای همین تقابل و برای تکمیل پازل ناکارآمدی مجالس عزاداری آرام آرام مجالس اهل بیت(ع) از شعر‌ها و نکات اخلاقی، اعتقادی، تاریخی و .... خالی شد  و شعرهایی کاملا ضد ارزشی پا به مجالس اهل بیت(ع) گذاشت تا جایی که آیت الله سید احمد خاتمی در جلسه خبرگان رهبری رسما در سخنانی مفصل به این اشعار اعتراض کرده و مراجع معظم این شعرها را خلاف شان اهل‌بیت(ع) دانستند؛ کار به همین جا ختم نشد و برخی از مجلس داران به اشعاری روی آوردند که کاملا بر خلاف مبانی دینی بود؛ به عنوان مثال یکی از مداحان در اشعار خود در محرم با خواندن یک بیت رسما قرآن را دروغ دانسته و گفت:
 
لم یلد یولد دروغی بیش نیست      چون خدا یک دختری دارد که نامش زینب است
در بعد اجتماعی نیز تلاش کردند تا هیئت‌ها که زمانی محل اتحاد و همدلی بود را به یک عنصر ضد اجتماعی تبدیل نمایند و روحیه پرخاشگری و خود ویژه بینی را در میان اقشار هیئتی به وجود بیاورند تا از این را یک تقابل اجتماعی بین هیئت و بدنه اجتماعی به وجود بیاورند و این مسئله حتی در بعضی از اشعار نمود و جلوه پیدا کرد؛ به عنوان مثال زمانی یکی از مداحان مطرح بیت زیر را به عنوان شعار هیئت خود انتخاب کرد:
برود هرکه دلش خواست شکایت بکند      شهر باید به من هیئتی عادت بکند

در همین راستا در برهه ای از زمان سبک‌های مداحی که زمانی الهام گرفته از روح حماسی عاشورا بود جای خود را به سبک‌های مستهجن ترانه‌های آنور آبی داد تا سبک مستهجن به کمک محتوای تو خالی از دستگاهی که بیش از هزار سال مکتب را حفظ کرده بود یک دستگاه ناکارامد بسازد و آن را در انظار عمومی در یک تخلیه گاه هیجانات پائین بیاورد.

اما این مسئله نیز با هوشیاری بزرگان دین و دلسوختگان واقعی اهل‌بیت(ع) به خصوص مقام معظم رهبری(حفظه الله) به عنوان سکان دار جریان دینی در عصر حاضر به نتیجه نرسید و علمای دین با تذکر به مادحین و شعرا و نیز با ارشاد خطیبان نام‌آور ورقی که زمانی به نفع جریان استعمار در حال رقم خوردن بود به سمت منافع مکتب و تشیع برگشت و با ظهور مداحان اندیشه ورز و آگاه به زمان و نیز شاعرانی که سیلان آموزه‌های حسینی در اعصار و قرون را درک کرده و به شعر کشیده بوند این مکر کهنه نیز به ثمر نرسید و کار به جایی رسید که امروزه بسیاری از مداحان جوان قطعات بسیار زیبایی در حمایت از جبهه مقاومت و مسائلی از این دست تولید و منتشر کرده‌اند.

خلاصه آنکه
چراغی را که ایزد برفروزد    هر آنکس پف کند ریشش بسوزد 


منابع:
[1] امام خمینی(س) چهارم آبان سال 60 در جمع وعاظ و خطبای تهران و قم
[2] ر.ک باشگاه خبرنگاران جوان،امام حسین(ع) در نگاه سیاستمداران و نویسندگان بزرگ خارجی؛ 30/8/1391
[3] ر.ک تاریخ خلافت عباسی (از آغاز تا پایان آل بویه) و از ظهور اسلام تا سقوط بغداد (تاریخ تحلیلی اسلام و ایران)
[4] ر.ک رضاخان با روضه‌های سیدالشهدا چه کرد؟ سایت مشرق 7 آبان 1393
[5] صحیفه امام خمینی ، ج 1، ص 267 ، 21 فروردین 1343 پس از آزادی از زندان و بازگشت به قم
[6] زندگی به سبک امام حسین" سال 91 استاد رحیم پور ازغدی

احادیثی از ائمه اطهار علیه السلام درباره محرم و امام حسین (ع)

شخصیت، قیام و نهضت امام حسین( ع) همیشه در کلام معصومین( ع) وجود داشته است و عجب آنکه حتی معصومین پیش از امام حسین( ع) نیز اشاراتی به این رویداد و سرزمینی که در آن واقعه عاشورا رخ داد، داشته اند. در این نوشتار احادیثی  در مورد محرم و امام حسین( ع) آورده شده است.

حدیث محرم, حدیث ماه محرم,حدیث در مورد محرم

قال رسول الله (ص):

ان لقتل الحسین (ع) حرارة فى قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا.
پیامبراکرم (ص) فرمود: براى شهادت حسین (ع)، حرارت و گرمایى در دل‌هاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‏ شود. (جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص556)

 

 حدیث محرم, حدیث ماه محرم,حدیث درباره امام حسین ع

 

قال رسول الله (ص):

یا فاطمة! کل عین باکیة یوم القیامة الا عین بکت على مصاب الحسین فانها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة.
پیامبراکرم (ص) فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى‏شود. (بحارالانوار،ج 44، ص293)

 

حدیث محرم, حدیث ماه محرم,حدیث درباره امام حسین ع

 

قال الصادق (ع): قال لى ابى:

یا جعفر! اوقف لى من منالى کذا و کذا النوادب تندبنى عشر سنین بمنى ایام منى.
امام صادق (ع) مى‏فرماید: پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: اى جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه‌خوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحه‌خوانى و سوگوارى کنند. (بحارالانوار، ج 46، ص220)

 

حدیث محرم, حدیث ماه محرم,حدیث درباره امام حسین ع

 
 امام سجاد علیه السلام :
 رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِه‏
رحمت خدا بر عبّاس! ایثار کرد و کوشید و جان فداى برادرش کرد.
خصال ج1 ، ص68 - امالی(صدوق) ص 462

 

حدیث محرم, حدیث ماه محرم,حدیث درباره امام حسین ع


عن النبى صلى الله علیه و آله و سلم انه قال :

من صام یوما من المحرم فله بکل یوم ثلاثون یوما.
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: هر کس یک روز از ماه محرم را روزه بگیرد، براى او در برابر هر روز، سى روز پاداش منظور مى گردد.

 

حدیث محرم, حدیث ماه محرم,حدیث درباره امام حسین ع


 عن ابى عبد الله قال :
من اراد الله به الخیر قذف فى قلبه حب الحسین ( علیه السلام ) و زیارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسین ( علیه السلام ) و بغض زیارته .
 امام صادق (ع) فرمود : هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین (ع) و زیارتش را در دل او مى ‏اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد کینه و خشم حسین (ع) و خشم زیارتش را در دل او مى‏ اندازد.
 کتاب وسائل الشیعه ، ج 10 ص 388، بحار الانوار ، ج 98، ص


جایگاه اشک ریزی و اشک ریزی بر امام حسین (علیه السلام)

اشک و آه، یکی از نعمتهایی است که خداوند به هر کسی عنایت نمی کند؛ منشا اشک و آه، در نظر گرفتن محرومیت ها، شوق ها و ناکامی های است که انسان در زندگی می تواند بدان توجه داشته باشد؛
جایگاه اشک ریزی و اشک ریزی بر امام حسین (علیه السلام)
اشک و آه، یکی از نعمتهایی است که خداوند به هر کسی عنایت نمی کند؛ منشا اشک و آه، در نظر گرفتن محرومیت ها، شوق ها و ناکامی های است که انسان در زندگی می تواند بدان توجه داشته باشد.

ناگفته نماند که اشک فقط جنبه معنوی ندارد، بلکه اشک نعمتی الهی است که باعث سلامتی و تندرست مغر آدمی است و به وسیله ی آن بسیاری از بیماری ها از بین می رود.


گریه نعمتی الهی

چنانچه این مطلب در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده که فرمودند: «گریه موهبتی الهی است که توسط آن رطوبت مغز انسان - که موجب دردهای بسیاری خواهد شد - جدا می شود و افراد را از کوری ایمن می سازد، سلامتی و تندرستی بدن را به همراه می آورد و سرانجام حالت نشاط، سبکبالی و طراوت روح به آدمی می بخشد.»[1]

دانشمندان مربوط به این زمینه معتقدند که گریه شوق، گریه حزن، گریه ضعف و زبونی، گریه پیروزی و سربلندی و گریه دروغین از انواع گریه بشمار می رود.


گریه، شمولیت فراتر از انسان

گریه کردن از ویژگیهای انسان بشمار نمی آید، چون قرآن در مورد غیر انسانها نیز آنرا ثابت می داند؛ چنانچه در آیه ای فرمود: «فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا کَانُوا مُنْظَرِینَ»[2] پس نه آسمان و زمین بر آنان گریست و نه به آنان مهلتى داده شد.

تفسیر آیه
برخى مفسّران گفته‌اند: گریه نکردن آسمان و زمین، کنایه از این است که هلاکت فرعونیان هیچ خلأیى در کار جهان پیش نیاورد. امّا ظاهر آیه خبر از نوعى احساس و شعور براى هستى دارد که قرآن از آن به گریه تعبیر کرده است.[3]

هدف از بیان این آیه، آن است که می توان گریه کردن را برای غیر انسان نیز تصور نمود.


جایگاه اشک ریختن در روایات

در برخی از روایات جایگاه خاصی برای گریه و اشک ریختن بیان شده است. امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: «مَا مِن قَطرَةٍ أحَبَّ إلَی اللّهِ عَزَّوَجلَّ مِن قَطرَتَینِ، قَطرَةُ دَمٍ فِی سَبیلِ اللّهِ، وَ قَطرَةُ دَمعَةٍ فِی سَوادِ اللَّیلِ لَا یرِیدُ بِها العَبدُ إلاّ اللّهَ عَزَّوَجلَّ.»[4] هیچ قطره ای نزد خداوند عزّوجلّ محبوب تر از دو قطره نیست. 1. قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، 2. قطره اشکی که در دل شبِ تار برای خداوند عزّ و جلّ می ریزد.


اشک، نشانه عبودیت و بندگی

همچنین امیرمومنان اشک ریزی مومنان را از نشانه های مهم بندگی مومنان دانسته، می فرمایند: «العبودیه خمسه اشیاء: خلاء البطن، و قراءه القرآن، و قیام اللیل، والتضرع عند الصبح، والبکاء من خشیه الله»؛[5] بندگی، پنج چیز است: تهی داشتن شکم، خواندن قرآن، شب زنده داری، دعا و زاری در صبحگاهان و گریستن از ترس خدا

همچنانکه در دو روایت بالا می بینیم، اشک ریختن عمل محبوب و از نشانه های بندگی است.


اشک بر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منابع دینی

اما اینکه اشک ریزی در رثای اولیاء الهی بویژه اباعبدالله الحسین علیه السلام در منابع دینی چگونه است، باید گفت: احادیث متعددی بر اهمیت و آثار آن دلالت می کنند.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ بَعُوضَهٍ [الذُّبَابِ‌] غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ»[6]  کسى که نام ما اهل‌بیت (علیهم السلام) نزد او برده شود و از چشمانش اشک بیاید، اگرچه به‌قدر بال پشه (مگس) باشد، گناهانش آمرزیده شود، حتی اگر آن گناهان به اندازه کف روى دریاها باشد»

البته در برخی از احادیث، این گریه در مورد اباعبدالله الحسین علیه السلام ذکر شده است؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام عِنْدَهُ، فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ [عَیْنَیْهِ‌] مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّهِ»؛[7] کسى که یادى از حضرت حسین بن على (علیه السلام) نزدش بشود و از چشمش به مقدار بال مگسی اشک خارج شود، اجر او بر خدا است و حق‌تعالی به کمتر از بهشت براى او راضى نیست».


سوال مهم

البته یک سوالی ممکن است مطرح شود که:

1.آیا اعطای پاداش در برابر گریه برای امام حسین(علیه‌السلام)، شامل هر گریه کننده‌ای، با هر نیتی و با هرگونه عملکردی می‌شود؟

2. چگونه اندکی گریه می‌تواند مایه سعادتمندی انسان و دخول در بهشت جاویدان شود؟


پاسخ:

جواب اول: در پاسخ به چنین پرسش‌هایی، ابتدا باید اذعان کرد که گریه بر امام حسین (علیه‌السلام) در جایگاه یک عمل عبادی که در خور اجر و ثواب فراوانی است، همچون سایر عبادات، ارتباطی تنگاتنگ با نیت افراد پیدا می‌کند؛ به طوری که اگر اولاً خالصانه و به قصد تقرب به خداوند انجام شود، و ثانیاً با معرفت و شعور همراه باشد، به بالاترین درجه پذیرش می‌رسد و فرد را به بالاترین پاداش‌ها می‌رساند.

همچنین شکی نیست که خداوند هرگز گریه از روی ریاکاری و خودنمایی را نمی‌پذیرد. برخی به اشتباه پنداشته‌اند ریا در گریه برای امام حسین (علیه‌السلام) استثنا شده و حرام نیست و گمان کرده‌اند که تباکی، تجویزی برای ریاکاری است. در حالی که «تباکی» خود را به گریه واداشتن است که اگر از روی اخلاص و معرفت باشد، قطعا اجر فراوانی دارد.

جواب دوم: استاد شهید مطهری در این باره می‌فرماید: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط و حرکت اوست.... امام حسین (علیه‌السلام) به واسطه شخصیت عالی قدرش، به واسطه شهادت قهرمانانه‌اش، مالک قلب‌ها و احساسات صدها میلیون انسان است، و اگر کسانی که بر این مخزن عظیم و گرانقدر احساسی و روحی گمارده شدند، یعنی سخنرانان مذهبی [و مداحان اهل بیت] بتوانند از این مخزن عظیم در جهت همشکل کردن و همرنگ کردن و هم احساس کردن روح‌ها با روح عظیم حسینی بهره برداری صحیح کنند، جهانی اصلاح خواهد شد.»[8]

جواب سوم: علاوه بر آن، در روایاتی آثار بسیار زیادی برای اشک ریختن وارد شده است که برای اشک معمولی بیان شده و حالا اگر این اشک در مصیبت عظمای اباعبدالله علیه السلام باشد، آن آثار بزرگ را بدنبال نخواهد داشت؟.

لذا در روایتی از امام جعفر صادق علیه‌السلام فرمودند: «ما مِن شیءٍ إلاّ ولَهُ کَیْلٌ أو وَزنٌ إلاّ الدُّموعَ، فإنّ القَطرةَ مِنها تُطْفِئُ بِحارا مِن نارٍ، وإذا اغْرَوْرَقَتِ العَینُ بمائها لَم یَرْهَقْ وَجهَهُ قَتَرٌ ولا ذِلَّةٌ، فإذا فاضَتْ حَرَّمَهُ اللّه‌ على النّارِ، ولَو أنّ باکیا بکى فی اُمَّةٍ لَرُحِموا.»[9]

هر چیزى پیمانه و وزنى دارد مگر اشکها؛ زیرا قطره‌‌اى اشک دریاهایى از آتش را فرو مى‌‌نشاند. و هرگاه چشم در اشک خود غرق شود، گَرد هیچ فقر و ذلّتى بر چهره آن ننشیند. و هرگاه اشکها سرازیر شود خداوند آن چهره را بر آتش حرام گرداند. و اگر گرینده‌‌اى در میان امتى بگرید همه آن امّت مشمول رحمت مى‌‌شوند.

باتوجه به روایت مذکور، اثر و برکت بسیار زیاد اشک ریختن بر اباعبدالله الحسین علیه السلام فهمیده می شود.